پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
15
25
2014
06
01
مصرف موسیقیایی
7
36
FA
سیدمجتبی
رضوی طوسی
استادیار فلسفه و کلام اسلامی دانشکده صدا و سیما/ کارشناسارشد جامعهشناسی دانشگاه تهران
سجاد
یاهک
0000000300377935
کارشناسارشد جامعهشناسی دانشگاه تهران
syyahaks@gmail.com
مقالة حاضر، حاصل یافتههای نظرسنجی تلفنی با هدف بررسی گرایش شهروندان 15 تا 45 سال تهرانی با تمرکز بر انواع موسیقی در دسترس است. حجم نمونه، 804 نفر بوده و برای تحلیل دادهها از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافتهها نشان داد 78/2درصد شهروندان 15 تا 45سال تهرانی، شنوندة انواع موسیقی هستند. شنوندگان موسیقی، 72/1درصد به «موسیقی باکلام»، 68/4درصد به «موسیقی ایرانی» و 54/3درصد به «موسیقی با تصویر» علاقه دارند. 63/8درصد شنوندگان موسیقی، به «موسیقی پاپ ایرانی»، 52/6درصد به «موسیقیهای لسآنجلسی»، 40/8درصد به «موسیقی سنّتی ایرانی»، 28/6درصد به «موسیقیهای مذهبی»، 26/3درصد به «موسیقی محلی»، 19/4درصد به «موسیقی غربی»، 19/3درصد به «موسیقیهای رپ»، 16/9درصد به «موسیقی پاپ ایرانی بیکلام»، 14/5درصد به «موسیقی سنّتی ایرانی بیکلام»، 13/3درصد به «موسیقیهای پاپ زیرزمینی»، 11/5درصد به «موسیقی غیررسمی راک»، 10/4درصد به «موسیقی کلاسیک خارجی» و 4/6 درصد به «موسیقی سنّتی کشورهای خارجی» در حد زیاد گوش میدهند. 45/6 درصد شنوندگان موسیقی، به «محتوا» و 19/5 درصد به «ریتم و آهنگ» موسیقی اهمیت میدهند.
موسیقی,مصرف موسیقیایی,مصرف فرهنگی,سبک زندگی
https://www.jccs.ir/article_5890.html
https://www.jccs.ir/article_5890_e7ccd1c6824a146c4bf409f987ce2d99.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
15
25
2014
06
01
پیشبرد حقوقبشر در عرصة نابرابریهای اجتماعی ـ اقتصادی(رویکرد فرهنگی)
37
72
FA
جلال
درخشه
استاد علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع)/ دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی
j.dorakhshah@yahoo.com
بهنام
سرخیل
دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی
حقوقبشر در حوزة مباحث بینالمللی اغلب از منظر سیاسی و بازتابهای آن مورد اعتنا قرار میگیرد. این درحالی است که سنگ بنای حقوقبشر معاصر بر پایة رفع نابرابریها و آلام اجتماعی- اقتصادی گستردهای شکل گرفته که در پی جنگهای جهانی و متعاقب آن تعارضها و بحرانهای گوناگون به یک معضل پایدار بینالمللی مبدل شده است. لذا در چارچوب نظریة مکتب انتقادی که از دو ویژگی مهم (یعنی تبیین ناکارآمدی «وضعیت موجود» با هدف دستیابی به «وضعیت مطلوب» و همچنین اهتمام آن به مقولههای بیناذهنی نظیر فرهنگ، هنجارها و فهم مشترک) بهره میبرد، این بخش مهم حقوقبشر از زاویة مباحث فرهنگی کنکاش و بررسی شده و در پایان نیز راهکارهایی برای طراحی ساختارهای نوین بینالمللی که حاوی مفاهیم و گفتمانی جدید برای پیشبرد حقوقبشر باشد، ارائه شده است. از آن جمله اجماعسازی حقوقی با تکیه بر اخلاق مسئولیت و نیز ایجاد اتحادیة سازمانهای غیردولتی حمایتی پیشنهاد میشود.
حقوقبشر,فرهنگ,نظریة انتقادی,رفتارهای حمایتگرانه,نظام بینالملل,نابرابریهای اجتماعی
https://www.jccs.ir/article_5891.html
https://www.jccs.ir/article_5891_5b36ba882f38b26e1b05e8e220b06eb0.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
15
25
2014
06
01
کارکرد و جایگاه نظریة ناهماهنگی شناختی در بین روزنامهنگاران وبلاگنویس
73
88
FA
محمدمهدی
فرقانی
استادیار علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی/ کارشناسارشد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
آتنا
ابراهیمیمعیر
کارشناسارشد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
مقالة حاضر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که آیا از طریق وبلاگهای روزنامهنگاران وبلاگنویس میتوان به ناهماهنگی شناختی آنها پی برد. آیا روزنامهنگاران وبلاگنویس دچار ناهماهنگی شناختی هستند. در این نوشتار، نظریة ناهماهنگی شناختی فستینگر و نظریة تعادل شناختی بهکار رفته است. پیگیری این مسائل، متضمن شناخت محتوای وبلاگهاست، به همین دلیل، از روش تحلیلمحتوای کمّی و کیفی استفاده شده است. در مقالة پیش رو، محتوای 20 وبلاگ روزنامهنگاران روزنامههای همشهری، کیهان، ایران و شرق به روش نمونهگیری غیراحتمالی از نوع هدفمند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد بیشتر مطالب وبلاگها، انتقاد از اوضاع سیاسی است. روزنامهنگاران وبلاگنویس، تمایل بیشتری به نوشتن مطالب با سبک مقاله دارند و نیمی از مطالبی که توسط آنها نوشته شده، دارای ناهماهنگی شناختی ارزیابی شده است. یافتههای این نوشتار نشان میدهد که از طریق وبلاگهای روزنامهنگاران میتوان به ناهماهنگی شناختی آنها پی برد.
ناهماهنگی شناختی,وبلاگنویس,وبلاگ,تحلیلمحتوا,تحلیلمحتوای کمّی و کیفی
https://www.jccs.ir/article_5892.html
https://www.jccs.ir/article_5892_7fe1ed85bdde9024c12ce6547778ebaf.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
15
25
2014
06
01
تحلیل آثار صادق چوبک بر اساس جامعهشناسی ساختگرا
89
114
FA
فاطمه
کاسی
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور/ استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی/ کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی
یحیی
طالبیان
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی
ytalebian@gmail.com
رحیمه
سیاهیپور
کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی
ساختگرایی یکی از شیوههای نقد ادبی است که به بررسی ساختارهای اجتماعی در آثار ادبی میپردازد. ایدئولوژی، از مهمترین مباحث مورد توجه منتقدان ساختگرا و ازجمله مباحث مهم داستاننویسی عصر صادق چوبک است. چوبک در داستانهای خود به انحاء و روشهای مختلف، ایدئولوژیهای گوناگون حاکم در جامعة وقت، ازجمله ایدئولوژی اجتماعی(مردسالاری، طبقاتی و... )، سیاسی و مذهبی را به چالش میکشاند. در این مقاله، ایدئولوژی و بازتاب آن در همة داستانهای چوبک با رویکرد جامعهشناسی ساختگرا، از دیدگاه دو منتقد معروف مارکسیست، لوسین گلدمن و جورج لوکاچ مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش تحلیل و تفسیر، به تبیین یکی از مباحث مهم و اصلی مدنظر منتقدان ساختگرا، تحت عنوان «ایدئولوژی» و جستجوی آن در داستانهای چوبک از سه جنبة سیاسی، اجتماعی و مذهبی پرداخته شده است. نقد روحیة استعمارستیزی روشنفکران، ارائة تصویر برجسته از فشار سیاسی، ابراز تنفر از بیثباتی وضعیت حاکم، اعتراض به فقدان آزادی بیان و... بازتاب ایدئولوژی سیاسی حاکم در جامعة عصر چوبک است. در بُعد اجتماعی، چوبک پایه و اساس تمام عقبماندگی و رکود جامعة عصر خود را سوای بیلیاقتی حاکمان و حضور استعمار در ایران، غلبة فقر در جامعه در زوایای مختلف ازجمله: مالی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از برداشتهای غلط از ایدئولوژی حاکم میداند. بازتاب ایدئولوژی مذهبی، تقریباً در تمامی داستانهای چوبک به چشم میخورد. وی در داستانهای خود به تشریح اثر منفی باورهای عامیانه و خرافی در ضعف فرهنگی جامعة خود میپردازد.
ساختگرایی,جامعهشناسی ساختگرا,ایدئولوژی,بازتاب,چوبک
https://www.jccs.ir/article_5893.html
https://www.jccs.ir/article_5893_d44fefafbfa13093b7a5afdf6afd6cc4.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
15
25
2014
06
01
رویکردی رسانهای به تحلیل ارتباطی امر به معروف و نهی از منکر
115
147
FA
ناصر
باهنر
دانشیار دین و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) / دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه تهران
nbahonar@gmail.com
محمدرضا
روحانی
دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه تهران
امروزه حضور گستردة رسانههای جمعی در جهتدهی به افکار عمومی جهان از واقعیتهای انکارناپذیر بوده که دنیای معاصر را تحت تأثیر قرار داده است. این معنا تا بدانجا پیش رفته که عصر حاضر را عصر رسانهها نامیدهاند. در این میان پرداختن به فریضة امر به معروف و نهی از منکر با توجه به جایگاه ممتاز آن در دین مبین اسلام و همچنین در بین سایر فرایض دینی برای رسیدن به رسانههای مطلوب اسلامی حائز اهمیت است. بر این اساس میتوان با تحلیل رسانهای این فریضة الهی عناصر و کارکردهای آنرا با توجه به اقتضاهای فرهنگی و اجتماعی معاصر مورد توجه قرار داد. در مدل رسانهای یاکوبسن برای برقراری ارتباط، شش عنصر اساسی وجود دارد که هر یک از عناصر ششگانه، کارکردهای ارتباطی مشخصی را بهخود اختصاص میدهند. گیرنده، کارکرد کوششی، فرستنده، کارکرد عاطفی، پیام، کارکرد زیباییشناسانه، کد یا رمزگان، کارکرد فرازبانی، بافت، کارکرد ارجاعی و مجرای تماس، کارکرد کلامی. در دیدگاه یاکوبسن هر پیام مجموعهای از کارکردها بوده که یک کارکرد حسب شرایط و بافت، وجه غالب میشود. امر به معروف و نهی از منکر در رسانههای مطلوب اسلامی نهتنها عناصر و کارکردهای فوق را نسبت به یکدیگر و در الگویی همگرا و تعاملی نشان میدهد بلکه وجه غالب رسانهای یعنی کارکرد انگیزشی مخاطب در مواجهه با پیام را متجلی میسازد.
امر به معروف و نهی از منکر,رسانههای جمعی,رسانة مطلوب اسلامی,مدل ارتباطی ـ رسانهای یاکوبسن,عناصر و کارکردها
https://www.jccs.ir/article_5894.html
https://www.jccs.ir/article_5894_75a3b08b941467489a9408d35a9e3679.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
15
25
2014
06
01
همزیستی فرهنگی در فرایند جهانیشدن و تقویت فرهنگ ملی ـ قومی جوامع
149
169
FA
رضا
اسماعیلی
استادیار مدیریت و برنامهریزی فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
r.esmaeili@khuisf.acc.ir
نسرین
قلانی
کارشناسارشد جامعهشناسی
halani_n@yahoo.com
مینا
جلالی
کارشناسارشد جامعهشناسی
jalali_mina64@yahoo.com
جهانی شدن بهعنوان فرایند تحول نسبتاً عمیق و با دامنة گسترده ، تقریباً همة ساختهای زندگی بشر بهخصوص فرهنگهای ملی را که پایة تمدن و هویّت ملتهاست در معرض تغییر و تحول و در بیشتر مواقع مورد تضعیف قرار میدهد. این مقاله در پی تبیین مفهوم همزیستی فرهنگی در بین جوامع چندفرهنگی، قومی است و همچنین در پی پاسخ به این سؤال است: جامعهای که شاهد حضور فرهنگها و قومیتهای مختلف است و با توجه به فرایند گریزناپذیر جهانی شدن، فرهنگهای گوناگون چگونه میتوانند در کنار یکدیگر به حیات خود ادامه دهند؟ در این مقاله سعی شده با روش اسنادی و تکیه بر منابع مکتوب و رهیافت تحلیلی در حوزة فرهنگ، به بازاندیشی در مفهوم همزیستی فرهنگی پرداخته شود. برای تحلیل این موضوع دیدگاه تلفیقی میان نظریههای جامعهشناسان کلاسیک و معاصر و حوزة پستمدرن بررسی شده است. همچنین در این زمینه دیدگاه اندیشمندانی چون هاروی، فیدرستون و فوکویاما تحت واکاوی قرار گرفته است. یافتهها حاکی از آن است که در فرایند همزیستی فرهنگی در جوامع چندفرهنگی، وجود تغییرات اجتماعی و فرهنگی در جوامع، ذاتی است اما اگر این تغییرات و دگرگونیها هماهنگ با هویّت ملی و حفظ عناصر فرهنگهای قومی باشد، نهتنها میتواند به پویایی فرهنگی کمک کند بلکه میتواند عاملی برای افزایش همزیستی و انسجام ملی در جوامع چندفرهنگی باشد.
فرهنگ,هویت,تغییر فرهنگی,همزیستی فرهنگی,جهانیشدن فرهنگ
https://www.jccs.ir/article_5919.html
https://www.jccs.ir/article_5919_fa7724ae2f5725ca82ac508bd7a357f8.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
15
25
2014
06
01
تأثیر مؤلفههای واژگانی بر میزان صراحت یا پوشیدهگویی در متون مطبوعاتی
171
196
FA
زهرا
حامدی شیروان
دانشجوی دکتری زبانشناسی/دانشگاه فردوسی مشهد
hamedishirvan@gmail.com
شهلا
شریفی
دانشیار زبانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد
sh_sharifi@um.ac.ir
چکیده اهمیت و نقش چشمگیر گفتمان رسانهها بهطور عام و مطبوعات بهطور خاص بر آگاهیبخشی و همچنین جهتدهی و شکلدهی به افکارعمومی بر کسی پوشیده نیست. در فصل دوم قانون مطبوعات که به رسالت مطبوعات مربوط است، یکی از آن رسالتها عبارت است از «روشن ساختن افکارعمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم». در این مقاله به بررسی میزان آگاهیبخشی، صراحت در بیان یا بالعکس پوشیدهگویی در پارهای از متون مطبوعاتی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف پرداخته شده است. ساختارهای گفتمانمدار این متون عبارتاند از: نامگذاری و ارجاع، استعاره، کنایه و مجاز. بررسی دادههای نوشتار حاضر حاکی از این مطلب است که کاربرد سه مؤلفة استعاره، کنایه و مجاز در متون، به صراحت نداشتن و پوشیدهگویی میانجامد. مؤلفة نامگذاری و ارجاع با توجه به نحوة کاربرد میتواند منجر به صراحت یا بالعکس پوشیدهگویی شود و اینکه روزنامهها بر اساس دیدگاهها، ایدئولوژیها و اهداف مورد نظر خود، به توصیف رویداد پرداختهاند.
تحلیل گفتمان انتقادی,فرکلاف,رسانهها,صراحت,ابهام
https://www.jccs.ir/article_5921.html
https://www.jccs.ir/article_5921_a67770813819a237ac4092208de3db31.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
15
25
2014
06
01
ابعاد فرهنگ احسان در قرآن و سنّت
197
216
FA
علی
سروریمجد
استادیار پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
soroori@ricac.ac.ir
چکیده
فرهنگ احسان از موضوعاتی است که هم شناخت ابعاد آن و هم راههای تحقق آن از نیازهای ضروری بشر است. هیچ جامعهای بدون فهم و گسترش این فرهنگ به تعالی نمیرسد. ضرورت امروز و فردای جوامع بشری نهادینه کردن فرهنگ احسان است. آموزههای قرآن و عترت که ناظر به تعالی فرد و جامعه بوده، درصدد گسترش این فرهنگ در تمام زوایای زندگی مردم است. لذا پرسش اصلی این است که ابعاد انسانساز فرهنگ احسان از دیدگاه قرآن و روایتها چیست؟ خطابههای قرآنی «یا ایها الناس» و «یا ایها الانسان» ناظر به تغییر، تحول و تعالی زندگی بشر است. منشأ احسان، باور به معنویت و عمل به مقتضای انسانیت و تأله اوست. روش این مقاله به شیوة تحلیلی- توصیفی و شیوة گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای اسنادی است که با مراجعة مسئلهمحورانه به منابع دینی (قرآن و روایتهای معتبر معصومین<sup>(ع)</sup>) در چارچوب آموزههای قرآن و عترت پرداخته شده است.
فرهنگ احسان در چارچوب تعالیم وحیانی قرآن و عترت که منشأ آن همان هدف خلقت انسان نیز است در چند بُعد خلاصه میشود: ایمان به خدا و عمل صالح، نیکی به خلق، عفو، صفح و کظم غیظ، صبر، جهاد
فرهنگ,اسلام,احسان,انسان,جامعه
https://www.jccs.ir/article_5924.html
https://www.jccs.ir/article_5924_1eff6a63b8d9e5dcc89e9c9313fa933b.pdf
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات
2008-8760
2538-2632
15
25
2014
06
01
بازنمایی برکناری مرسی در اخبار تلویزیونی صداوسیمای ج. ا. ا. و بیبیسی فارسی
217
242
FA
سیدمحمد
مهدیزاده
استادیار گروه علومارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
mahdizadeh45@yahoo.com
عبدالرحمان
علیزاده
دانشجوی دکتری علومارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
a.alizadeh@st.atu.ac.ir
روایت رسانهها از رویدادها، روایت عینی نیست، بلکه بازنمایی آن در چارچوبهای گفتمانی و ایدئولوژیکی است. این مقاله بهدنبال آن است تا ببیند یکی از مهمترین رویدادهای خاورمیانه (برکناری مرسی) چگونه توسط رسانههایی با چارچوبهای گفتمانی مختلف (شبکة یک صداوسیمای ج. ا. ا و بیبیسی فارسی) بازنمایی میشود. روش بررسی این نوشتار تحلیل گفتمان انتقادی است. نتایج بهدست آمده بیانگر آن است که تلویزیون بیبیسی فارسی از گفتمان لیبرالدموکراسی در قالب مؤلفههایی چون مشروعیت اکثریت، حکومت قانون و برابری برای بازنمایی رویداد مصر استفاده کرده و در مقابل شبکة یک تلویزیون ج. ا. ا. از مؤلفههای گفتمان انقلاب اسلامی همچون حمایت از اسلامگرایان، حمایت از جبهة مقاومت و توطئة غرب برای برساخت رسانهای رویداد مصر بهره گرفته است. علاوه بر این، شبکة یک، مؤلفةهای گفتمانی دیگر، همچون دموکراسی و خواست اکثریت را نیز برای بیان مقاصد خود به خدمت گرفته است.
بازنمایی,تحلیل گفتمان,مصر,بیبیسی فارسی,صداوسیمای ج. ا. ا
https://www.jccs.ir/article_5928.html
https://www.jccs.ir/article_5928_bba6f69bda474d37c295008cb5c99641.pdf