محمدتقی پیربابایی؛ رحیم ایرانشاهی
چکیده
در میان نظریههای جامعهشناسی، نظریۀ ساختاربندی گیدنز از ظرفیت مناسبی برای تبیین پدیدههای اجتماعی برخوردار است. این رویکرد تلفیقی در جامعهشناسی شامل دو وجه عمدۀ «ساخت» و «عاملیت انسان» در تحقق پدیدههای اجتماعی است که گیدنز، با گذر از هریک از آنها، توأمان از الزامآور بودن ساختها و آزاد بودن کامل کنشهای ...
بیشتر
در میان نظریههای جامعهشناسی، نظریۀ ساختاربندی گیدنز از ظرفیت مناسبی برای تبیین پدیدههای اجتماعی برخوردار است. این رویکرد تلفیقی در جامعهشناسی شامل دو وجه عمدۀ «ساخت» و «عاملیت انسان» در تحقق پدیدههای اجتماعی است که گیدنز، با گذر از هریک از آنها، توأمان از الزامآور بودن ساختها و آزاد بودن کامل کنشهای انسانی صرفنظر کرده و بر بینابین بودن آنها تأکید میکند. بررسی بازار سنتی و اسلامی تبریز با دارا بودن سابقۀ تاریخی نشان میدهد که بیشتر فضاهای این بازار وقفی بوده و در طول تاریخ، علیرغم حفظ فضاها، همچنان کارکرد این فضاها نیز تداوم داشته است. در این راستا، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که نقش فرهنگ وقف و کارکرد آن چه تأثیری در ساختیابی بازار تبریز داشته است. این مقاله به روش تفسیریـتاریخی انجام شده است. جمعآوری اطلاعات به شیوۀ کتابخانهای و میدانی بوده و محدودۀ موردمطالعه بازار سنتی شهر تبریز است. نتایج نشان میدهد ساختار (قواعد و منابع وقف) موجب ماندگاری این فضاها و تداوم عملکردشان شده است. طبق نظریۀ گیدنز، ما نهادها را میسازیم و آنها کنشهای ما را شکل میدهند. در این خصوص، کنشگران مسلمان با بهرهگیری از قواعد وقف، که برگرفته از ارزشهای والای اسلامی است، فضاهای بازار تبریز را شکل دادهاند و سپس همان فضاها کنشهای کنشگران (واقفان) را شکل داده است. بنابراین میتوان گفت بازار تبریز تجلی عینی ارزشها و هنجارهای اسلامی بوده و پدیدۀ وقف موجب شکلگیری فضاهای شهری اسلامی و تداوم عملکرد آنها در طول زمان و مکان میشود.