سیده راضیه یاسینی
چکیده
این مقاله به واکاوی تطور سیاستهای گفتمانی در دورۀ پهلویها و نوع تأثیرگذاری آنها بر پوشاک زنان ایران میپردازد و با رویکردی جامعهشناختی ویژگیهای ظاهری و دلالتهای معنایی پوشاک زنان تحت تأثیر عوامل فرهنگی ـ اجتماعی، پیامدهای کردارهای گفتمانی متفاوت دورۀ پهلوی اول و دوم بر پوشاک زنان را مطالعه میکند. ضرورت اینچنین ...
بیشتر
این مقاله به واکاوی تطور سیاستهای گفتمانی در دورۀ پهلویها و نوع تأثیرگذاری آنها بر پوشاک زنان ایران میپردازد و با رویکردی جامعهشناختی ویژگیهای ظاهری و دلالتهای معنایی پوشاک زنان تحت تأثیر عوامل فرهنگی ـ اجتماعی، پیامدهای کردارهای گفتمانی متفاوت دورۀ پهلوی اول و دوم بر پوشاک زنان را مطالعه میکند. ضرورت اینچنین مطالعاتی، ناظر بر اهمیت بازشناسی تبعات سیاستهای آمرانه و اشاعهگرایانه در عرصههای فرهنگی است. رویکرد مطالعه، کیفی و توصیفی ـ تحلیلی است و از تحلیل گفتمان انتقادی برای تحلیل کردارهای گفتمان غالب در دورههای پهلوی اول و دوم استفاده شده است. هدف از این مطالعه، پاسخ به این سؤال است که دو رویکرد متفاوت در دورۀ پهلوی اول (آمرانه) و در دورۀ پهلوی دوم (اشاعهگرایانه) با پدیدۀ کشف حجاب، به چه نتایجی منجر شده است؟ نتایج نشان میدهد کردارهای متفاوت در گفتمان پهلوی در دو دوره، بهرغم برخورداری از گفتمان واحد، پیامدهای مختلفی داشت و بهدلیل تمرکز کردارهای گفتمانی در دورۀ پهلوی دوم بر اقتضائات اجتماعی و فرهنگی روز، نسبت به کردارهای گفتمانی پهلوی اول، بیشتر به اهداف خود نزدیک شد. همچنین درنتیجۀ هژمونیک شدن گفتمان پهلویها، نوعی «همگنسازی» نسبی پوشش زنان در ایران رخ داد که نتیجۀ یکی از کردارهای این گفتمان در دورۀ اول پهلویها بود.
مهدخت بروجردی علوی؛ محمدتقی کرمی؛ محسن شاکرینژاد
چکیده
عفاف و حجاب از آموزهها و دستورات دینیاند که آشنایی افراد با معیارها، الگوها و احکام مرتبط با آنها در فرایند جامعهپذیری دینی آنان صورت میپذیرد. در این فرایند، فرد با محتوا و معنای این آموزهها آشنا میشود و آنها را در موقعیتها و تعاملات زندگی روزمرّۀ خود بکار میگیرد. چادر بهعنوان حجاب برتر مورد نظر دین مبین اسلام، یک پدیدۀ ...
بیشتر
عفاف و حجاب از آموزهها و دستورات دینیاند که آشنایی افراد با معیارها، الگوها و احکام مرتبط با آنها در فرایند جامعهپذیری دینی آنان صورت میپذیرد. در این فرایند، فرد با محتوا و معنای این آموزهها آشنا میشود و آنها را در موقعیتها و تعاملات زندگی روزمرّۀ خود بکار میگیرد. چادر بهعنوان حجاب برتر مورد نظر دین مبین اسلام، یک پدیدۀ فرهنگی در حوزۀ پوشش زنان است که در طول سالها در سیمای جمهوری اسلامی ایران به نمایش درآمده است. انتخاب این پوشش بهطورمعمول نشانهای از تعهد و تقید فرد به موازین شرعی ازجمله در مراودات اجتماعی است. بنابراین، از زنان چادری به عنوان حاملان حجاب برتر بیش از دیگران انتظار میرود چارچوبهای عرفی و شرعی پوشش و رفتار را در مواجهه با نامحرم رعایت کنند. این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش است که شاخصهای عفاف چگونه در زنان چادری سریالهای تلویزیونی ایرانی بازنمایی شده است. به این منظور شاخصهای مذکور، پس از استخراج از احکام اسلامی، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمّی، در شخصیتهای چادری 40 سریال از پربینندهترین سریالهای پخششده از تلویزیون ایران در سالهای پس از انقلاب اسلامی تحلیل شدهاند. برایناساس، 107 شخصیت چادری این سریالها، به صورت تمامشماری انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتهاند. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات، از نرمافزار spss و آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کای اسکور) استفاده شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آنند که در سالهای پس از انقلاب اسلامی، زنان چادری نمایشدادهشده در سریالهای تلویزیونی، بهرغم انتخاب حجاب برتر به عنوان پوشش بیرونی که خود معرّف سطحی از تعهد و تقید به مبانی دینی و اصول شرعی است، معیارهای عفاف اسلامی را در تعامل با افراد نامحرم رعایت نکردهاند و نحوۀ ارتباط، نگاه وگفتوگوی آنان با نامحرم و نیز زینت، مو و اندام آشکار آنها در برابر نامحرم، تفاوت معناداری با دارندگان سایر پوششها ندارد.
غلامرضا صدیق اورعی؛ مصطفی غنیزاده؛ هانیه صداقت؛ عاطفه کابلی
چکیده
حجاب به عنوان هنجار اجتماعی، یکی از مهمترین دستورات دینی در حوزه عمومی و جامعه است. این امر دینی در جمهوری اسلامی به عنوان قانون فرض شده است. در سالهای اخیر نمونههایی از کمحجابی در جامعه دیده شده است. این نوشتار، بهدنبال آن است تا با استفاده از روش تحقیق رویش نظریه که روشی کیفی محسوب میشود، به دلایل کنش کمحجابی بپردازد. در ...
بیشتر
حجاب به عنوان هنجار اجتماعی، یکی از مهمترین دستورات دینی در حوزه عمومی و جامعه است. این امر دینی در جمهوری اسلامی به عنوان قانون فرض شده است. در سالهای اخیر نمونههایی از کمحجابی در جامعه دیده شده است. این نوشتار، بهدنبال آن است تا با استفاده از روش تحقیق رویش نظریه که روشی کیفی محسوب میشود، به دلایل کنش کمحجابی بپردازد. در این راستا، با ۲۹ خانمِ کمحجابِ مشهدی مصاحبه صورت گرفته است و پس از فرایند کدگذاری، دو دسته تیپبندی مربوط به میزان رعایت حجاب شرعی و همچنین نگرش آنان به حجاب به دست آمده است؛ سپس دلایل زنان برای کمحجابی کشف شده است. بهصورت کلی، زنان کمحجاب مشهدی در یک فرایند تشدید شونده از تأثیرات اجتماعی و کماهمیت شدن حجاب در ذهن آنان، حجاب خود را به شکل ناقص رعایت میکردند. آنان عموماً حجاب را فاقد کارکردهای اجتماعی و فردی میدانستند. از طرف دیگر، تلقیشان از جامعه این بود که به سمت کمحجابی میرود، بنابراین در جهت همرنگ شدن با جامعه عمل میکنند.