شقایق چیتساز؛ احمد نداییفرد؛ بهمن نامور مطلق
چکیده
زیورآلات معاصر در جایگاه هنر عینی و کاربردی، در پیکره خود علاوهبر نقشمایههای تصویری، دربرگیرنده نقشمایههای نوشتاری است، چنانکه پیکره زیورآلات بهمثابۀ بوم نقاشی به بازتاب روایتهای کلامی میپردازد. نقشمایه ﺷﺪن ﻧﻮﺷﺘﺎر به دنبال استفاده از ﻧﻘﻮش ﺳﻨﺘﯽ ﻫﻨﺮ اﯾﺮان و ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از ﻋﻨﺎﺻﺮی از ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﺎمة ...
بیشتر
زیورآلات معاصر در جایگاه هنر عینی و کاربردی، در پیکره خود علاوهبر نقشمایههای تصویری، دربرگیرنده نقشمایههای نوشتاری است، چنانکه پیکره زیورآلات بهمثابۀ بوم نقاشی به بازتاب روایتهای کلامی میپردازد. نقشمایه ﺷﺪن ﻧﻮﺷﺘﺎر به دنبال استفاده از ﻧﻘﻮش ﺳﻨﺘﯽ ﻫﻨﺮ اﯾﺮان و ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از ﻋﻨﺎﺻﺮی از ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﺎمة اﯾﺮاﻧﯽ و تایپوگرافی ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﯽ از طراحان زیورآلات معاصر ایرانی با تأکید فراوانی در دهههای اخیر مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعه پیشرو با نگاهی بینارشتهای به بررسی علتیابی حضور نقشمایههای نوظهور نوشتاری در رمزگان زیورآلات این عصر میپردازد. این جستار با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و اﺗﺨﺎذ روﯾﮑﺮد ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن لاکلو و موف و نشانهشناسی نوشتار، ﺑﻪ ﺑﺎزﺧﻮاﻧﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﯾﮑﯽ از ﺗﺤﻮﻻت زیورسازی، در ﻣﻘﻄﻌﯽ از ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ طراحی زیورآلات پرداخته است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که، ﭼﻪ ﻋﻮاﻣﻠﯽ ﻣﻮﺟﺐ اﺳﺘﺤﺎلۀ ﻧﻮﺷﺘﺎر و ﺧﻮﺷﻨﻮﯾﺴﯽ ﺑﻪ نقشمایه در زیورآلات معاصر ایرانی شده است. رهاشدن از قیود کارکردهای سنتی و صرفاً تزیینی زیورآلات، تأکید بر اهمیت محتوای متون و انتقال پیام به مخاطب و تبدیل شدن زیورآلات به رسانه، عامل اصلی استحالۀ نقشمایههای تصویری ــــــ دیداری به نقشمایههای نوشتاری در پیکره زیورآلات معاصر شده است.